رادين رادين ، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 22 روز سن داره

نی نی آزی و بابا منصور

رادین جان ختنه شد

عزیز مامان بلاخره در ٣٣ روزگی ختنه شد . قربون  بشم خیلی درد داشت نه؟ جیگر مامان که برات کباب بود. عزیزم الان چند روزیه که دیگه وقتی مامان یا بابا رو می بینی راست زل می زنی تو صورتمون و خنده ی خیلییییییییییی نازی می کنی که یعنی می شناسیمون و دل ما رو آب  می کنی . منو بابا که می خوایم خودمونو بکشیم وقتی تو می خندی. عزیزم همیشه بخند گلم عاشق خندهاتیم. امیدوارم  دلت همیشه شاد باشه. الانم که ٣٦ روزه شدی و دیگه رسما یه شیرخوار حساب می شی و  از مرحله ی نوزادی در اومدی. جیجر مامان
25 آبان 1391

يه ماهگيت مبارك عزيزم

به سلامتي پسرم پريروز يه ماهه شد شكر خدا. حالا ديگه تو فكر اينيم  كه ببريمش ختنه اش كنيم.  ولي خيلي دلم براش مي سوزه حس مي كنم درد زيادي بكشه. الهيييييييي مامان فداش بشه. راستي ديروز هم براي اولين بار منو بابايي برديمش حمام. پسرم حمام رو خيلي دوست داره وقتي مي ره حمام اصلا گريه و زاري نمي كنه آخه آب رو خيلي دوست داره. وقتي هم كه پي پي مي كنه كلي گريه مي كنه كه زود عوضش كنيم بچه ام خيلي  از تميزي خوشش مياد مثله مامانشه قربونش برم
20 آبان 1391

رادین کوچولو سرما می خورد

جیگرم رادین  الان چند روزه سرما خورده . شکم روی و عطسه  و کی÷ شدن بینی ... خلاصه داره با چیزی به اسم مریضی آشنا می شه و اولین مریضی خودش رو می گذرونه. آخییییییییی الهی مامان از روزی که اومدی خیلی خوب با مفهوم درد آشنا شدی  اول زردی بعد ورم سینه ها و گرفتگی نفس و بالا آوردن  و ...  آره عشقم این دنیا ÷ره درده بیشتر از اینکه  چیزای خوب داشته باشه توش درد زیاده و تو باید به اون عادت کنی گلم. هر چند مامان و بابا حسابی بهت می رسن و سعی می کنن همیشه در آسایش باشی ولی یه چیزایی خارج از اراده ماست عشقم. از دیروز بعد از ظهر هم که همه اش بی تابی می کردی و تو بغلم بودی ...
16 آبان 1391

پسرم با حوله حمام

عزیز دلم دیروز بردیمت پیش فوق تخصص اطفال دکتر دهدشتی. به زور و به سختی تونستم نوبت بگیرم ولی شکر خدا تونستم. بعد از ظهر بردیمت دکتر همه ی مسائلی رو که می خواستم دکتر بدونه از بالا اووردنت و سکسکه کردنات و جوشای ریز پوستت  و از همه مهمتر حالتی که داری وقتی انگار آب تو گلوت گیر می کنه و نفست می گیره رو بهش گفتم گفت اونا همه شون طبیعیه خوب می شن ولی فقط اون حالت اگه تا چند روز دیگه ادامه داشت باید ازت عکس بگیرن. انشا الله که مشکلی نداشته باشی عشقم. دعا می کنم خدا بچه مو حفظ کنه مامان جونم به چونت وصله. بابایی که دیگه تو بهانه ی نفس کشیدنش شدی. خدایا بچه مو به سلامت نگه دار. عسیس دل مامان و بابا این عکسهاته با حوله حمام: ...
7 آبان 1391

رادين روزي كه به حمام رفت

  عزيز دلم ديروز  بردمت خونه عمه تا حموم كنه پسرم آخه هر هفته پسرم برنامه حمام داره. نمي دوني بچه هاي عمه واست چكار مي كنن وقتي يا اونا ميان پيشت يا تو مي ري  پيششون. همينطور بچه هاي عمو مسعود و عمو مهرداد. همه شون دورتو مي گيرن جوري كه ديگه نمي تونيم تكون بخوريم اينا عكسهاي ديروزته عشقم. خوردني مامان. هزار ماشا الله چشم نخوري انشا الله گلم: الهيييييييييييييييييي مامان فدات شه اينا هم عكسهاي تو خونه ايتن وقتي كلاهت روي چشاتو مي گيره و مامان عاشق اين فيگورته واقعا خوردني مي شي. بقول بابا شبيه پسر خاله مي شي فقط حيف كه بلد نيستي بگي : نون بگيرم؟؟؟!!!!!!!!! عزيزم فقط مامان يه نگراني داره ...
3 آبان 1391
1